مرجع موبايل

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

چه غم انگیز است تنهایی

دانلود

قصه ...

می خواهم قصه ای تازه باشیم

بی حرفی از تردید و سکوت

می خواهم کنار خوابهای روزگاران دور

برایم از فرداهای رنگین بگویی...

بی حرفی از تکرار !

می خواهم بمانی و بماند ٬ هر آنچه که با تو جان می گیرد

می خواهم قصه ای تازه باشم میان قصه های دیروزت

می خواهم با آواز اولین چلچله ٬ به لبخندت دل بسپارم

می خواهم به تکرار کلامت انس بگیرم ٬ وقتی تنهایی ام را خط می زند

می خواهم از اولین واژه ٬ از نو بنویسم

بی غلط ٬ بی ابهام

می خواهم پایان قصه ام به افتخار نگاهت سفید بماند

به رنگ نگاهی که هیچ لحظه ای طوفانی نخواهد شد .

می خواهم باور کنی که ما سر آغاز قصه های ننوشته ایم ٬ بی حرفی از رویا .

تنها قولی بده

قول بده تا به چرخش قلم در "قاف" قصه نرسیده ام

از راه برسی و از "صاد" صداقت برایم جمله بسازی .

شاید به "ه" نگاه مان که رسیدیم نغمه ی مهرمان ابدی شود .

************************************************************

دنیا ...

من ازین دنیا چی میحوام... دوتا صندلی چوبی، که منو تورو بشونه واسه ی گفتن خوبی من ازین دنیا چی میخوام... یه وجب زمین خالی، همونقدر که یک اتاقک بشه خونه ی خیالی من ازین دنیا چی میخوام... یه جعبه مداد رنگی، میکشم رو تنه دنیا رنگ خوبی و قشنگی

♥♥

منم و ...

منم و یه دست و دل باز از توی قلک تاقچه بردارم بزر محبت واسه بارداری باغچه من ازین دنیا چی میخوام، دوتا بال برای پرواز برم تا روز تولد برسم به فصل آغاز

♥♥

بارون ...

همه بغضشون گرفته..چرا بارون نمیاد لیلی مرد از غمه دوری چرا مجنون نمیاد روی ماهش کجا پنهون شده، اون رفته کجا..چرا از اونوره ابرا دیگه بیرون نمیاد نیتت رو واسه فاله قهوه کردم..ولی حیف عکس چشمای قشنگت توی فنجون نمیاد

واژه های باران

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

جیرجیرک ها

صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد
سکوت را نوازش می دهند
و جای خالی آدم های شب نشین را
با نگاهی معصومانه پر می کنند

من و مترسک و کلاغ ها

مترسک ناز می کند
کلاغ ها فریاد می زنند
و من سکوت می کنم....
این مزرعه ی زندگی من است
خشک و بی نشان

نکات جالب

برای يك بار پريدن ، هزار هزار بار فرو افتادم

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني
چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهداره

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...
اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد

بی تو این روزای روشن

واسه من تاریک و تاره

وقتی بی تو تک و تنهام

زندگیم معنا نداره... !

از همون روزی که رفتی

دل به هیچ کسی ندادم

فکر میکردم میرسی...

یه روز تو بیکسیم به دادم...

چه غم انگیز است تنهایی

دانلود

دلیل بودن

یک روز گرم ،شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال آن برگ های ضعیف و کم طاقت جدا شدند و آرام روی زمین افتادند.شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا اینکه تمام برگ ها جدا شدند .شاخه از بسیار لذت می برد.

برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود و همچنان از افتادن مقاومت میکرد . در این حین باغبانی تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد .

وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرفنظر کرد. بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین با خودش را تکاند تا اینکه تا اینکه به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت . باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند . شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:اگرچه به خیالت زندگی ام در دست تو بود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه ی حیات من بودم

من و تو

من از تو پرسیدم:غم عصیانت کو؟

آه چرا افسردی،هان،زمستانت کو؟

حمد عشقی که سپاس گفت مرا از دیر باز

را چرابشکستی،بگو،بغض یارانت کو؟

من از تو پرسیدم:چراغم روشن نیست؟

پس شب تاریکیست،برف و بارانت کو؟

دار و جوخه به ستایش تو سر خورد زمن

ای همیشه میزبان،شب و مهمانت کو؟

من از تو پرسیدم:عشق متروکه ی خویش

به کجا بند کنم،بگو زندانت کو؟

عین عشق و شین شیدای منی،نارفیق

توی غرقابه ی ظلمت،بگو وجدانت کو؟

صبر مرا به تمنای حضور تو،به ایوب رسید

خوش بحالم که گلی،کو بهارانت کو؟

والله از عشق تو ویرانه ی من آباد گشت

ما ز آبادی غریبیم،دل ویرانت کو؟؟؟

قصه ...

می خواهم قصه ای تازه باشیم

بی حرفی از تردید و سکوت

می خواهم کنار خوابهای روزگاران دور

برایم از فرداهای رنگین بگویی...

بی حرفی از تکرار !

می خواهم بمانی و بماند ٬ هر آنچه که با تو جان می گیرد

می خواهم قصه ای تازه باشم میان قصه های دیروزت

می خواهم با آواز اولین چلچله ٬ به لبخندت دل بسپارم

می خواهم به تکرار کلامت انس بگیرم ٬ وقتی تنهایی ام را خط می زند

می خواهم از اولین واژه ٬ از نو بنویسم

بی غلط ٬ بی ابهام

می خواهم پایان قصه ام به افتخار نگاهت سفید بماند

به رنگ نگاهی که هیچ لحظه ای طوفانی نخواهد شد .

می خواهم باور کنی که ما سر آغاز قصه های ننوشته ایم ٬ بی حرفی از رویا .

تنها قولی بده

قول بده تا به چرخش قلم در "قاف" قصه نرسیده ام

از راه برسی و از "صاد" صداقت برایم جمله بسازی .

شاید به "ه" نگاه مان که رسیدیم نغمه ی مهرمان ابدی شود .

************************************************************

دنیا ...

من ازین دنیا چی میحوام... دوتا صندلی چوبی، که منو تورو بشونه واسه ی گفتن خوبی من ازین دنیا چی میخوام... یه وجب زمین خالی، همونقدر که یک اتاقک بشه خونه ی خیالی من ازین دنیا چی میخوام... یه جعبه مداد رنگی، میکشم رو تنه دنیا رنگ خوبی و قشنگی

♥♥

منم و ...

منم و یه دست و دل باز از توی قلک تاقچه بردارم بزر محبت واسه بارداری باغچه من ازین دنیا چی میخوام، دوتا بال برای پرواز برم تا روز تولد برسم به فصل آغاز

♥♥

بارون ...

همه بغضشون گرفته..چرا بارون نمیاد لیلی مرد از غمه دوری چرا مجنون نمیاد روی ماهش کجا پنهون شده، اون رفته کجا..چرا از اونوره ابرا دیگه بیرون نمیاد نیتت رو واسه فاله قهوه کردم..ولی حیف عکس چشمای قشنگت توی فنجون نمیاد

واژه های باران

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

جیرجیرک ها

صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد
سکوت را نوازش می دهند
و جای خالی آدم های شب نشین را
با نگاهی معصومانه پر می کنند

من و مترسک و کلاغ ها

مترسک ناز می کند
کلاغ ها فریاد می زنند
و من سکوت می کنم....
این مزرعه ی زندگی من است
خشک و بی نشان

نکات جالب

برای يك بار پريدن ، هزار هزار بار فرو افتادم

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني
چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهداره

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...
اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد

بی تو این روزای روشن

واسه من تاریک و تاره

وقتی بی تو تک و تنهام

زندگیم معنا نداره... !

از همون روزی که رفتی

دل به هیچ کسی ندادم

فکر میکردم میرسی...

یه روز تو بیکسیم به دادم...

دلیل بودن

یک روز گرم ،شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال آن برگ های ضعیف و کم طاقت جدا شدند و آرام روی زمین افتادند.شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا اینکه تمام برگ ها جدا شدند .شاخه از بسیار لذت می برد.

برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود و همچنان از افتادن مقاومت میکرد . در این حین باغبانی تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد .

وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرفنظر کرد. بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین با خودش را تکاند تا اینکه تا اینکه به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت . باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند . شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:اگرچه به خیالت زندگی ام در دست تو بود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه ی حیات من بودم

من و تو

من از تو پرسیدم:غم عصیانت کو؟

آه چرا افسردی،هان،زمستانت کو؟

حمد عشقی که سپاس گفت مرا از دیر باز

را چرابشکستی،بگو،بغض یارانت کو؟

من از تو پرسیدم:چراغم روشن نیست؟

پس شب تاریکیست،برف و بارانت کو؟

دار و جوخه به ستایش تو سر خورد زمن

ای همیشه میزبان،شب و مهمانت کو؟

من از تو پرسیدم:عشق متروکه ی خویش

به کجا بند کنم،بگو زندانت کو؟

عین عشق و شین شیدای منی،نارفیق

توی غرقابه ی ظلمت،بگو وجدانت کو؟

صبر مرا به تمنای حضور تو،به ایوب رسید

خوش بحالم که گلی،کو بهارانت کو؟

والله از عشق تو ویرانه ی من آباد گشت

ما ز آبادی غریبیم،دل ویرانت کو؟؟؟

با استفاده از این نرم افزار کاربردی و بسیار جالب شما می توانید تمام مکالمات تلفنی خود را بدون زدن بوق ضبط کرده و در گوشی خود نگهداری کنید . هم اکنون این نرم افزار جالب مخصوص گوشی های تحت سیستم عامل سیمبین سری 60 ورژن 3 و ورژن 5 در سایت تک موبایل آماده دانلود است .

من و تو

من و تو

مترجم سایت

مترجم سایت